بعد از من
معنای شکست می شوی بعد از من
سروی که نشست می شوی بعد از من
من زنده به گور می شوم بعد از تو
تو مرده پرست می شوی بعد از من
معنای شکست می شوی بعد از من
سروی که نشست می شوی بعد از من
من زنده به گور می شوم بعد از تو
تو مرده پرست می شوی بعد از من
می بینی خراب و داغونت شدم
خوشی تو رو به تنهایی خود نفروختم
پشت میز قمار دلهره عجیبی داشتم
برگی حکم داشتم
ودیگر هر چه بود ضعیف بود و پایین
بازی شروع شد
حاکم او بود و من محکوم
همه برگهایم رفتند و سربرگ بیش نماند
برگی از جنس وفا رو کرد و من بالاتر آمدم
بازی در دست من افتاد
عشق آمدم با حکم عشوه و ناز برید
و حکم آمد از جنس چشم سیاهش
زندگی
حکم پایین من بود
و باختم...
گل نیست چنین سرکش و رعناکه تویی
مه نیست بدینگونه فریبا که تویی
غم بر سر م ریخته آنجا که منم
دل بر سر دل ریخته آنجا که تویی
تو را بجای تمام کسانی که نشناخته ام می دارم
تو را بجای تمام روزگارانی که نمی زیسته ام دوست می دارم
برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود
تو را بخاطر دوست داشتن دوست می دارم
تو را بجای تمام روزگارانی که نمی زیسته ام دوست می دارم
شبی پرسیدمش با بیقراری
به غیر از من کسی را دوست داری؟
ز چشمانش ز شرم شد اشک جاری
میان گریه هایش گفت: آری
یادت هست ان روزهای بهاری راشاخه ای گل سرخ برات هدیه آوردم...
گفتم می خواهم آن را در گوشه ای از قلبت بکارم...
خواستی بگیریش ولی بیاد داری چه شد؟
همان وقت بادی آمد
و تمام گلبرگ های آن گل نازنین را با خود به اطراف برد
ومن نگران از پرپر شدن گل عشقم به دنبال تک تک گلبرگ ها
به این سو و آن سو شتافتم...
و دیدی چه شد...
وقتی همه آن ها را یافتم شاد و خوشحال به سوی تو آمدم
ولی...
ولی هرگز تو را نیافتم...
تو درمان دل دیوانه ام باش
چراغ روشن کاشانه ام باش
دلم مهر تو را همراه دارد
به پاس نام دل پروانه ام باش