خیال تو
به هر سو می نگرم همه جا خیال تو در دیدگان بی قرارم به تصویر می آیدای دیبانچه دیوان عشق توآرمان مطلوب منی بگذارتا درمحراب عشقت نماز بگذارم ودرصف منتظران عشق تو به طواف کعبه دل بروم بگذار...
به نام تنهایی که زیباترین مصیبت اللهی است
کاش می شد آمدن رویا نبود
کاش می شد یک دل تنها نبود
سالها تنهای تنها مانده ام
شاید این رفتن سزای ما نبود
گفته بودی با تو می مانم نشد
شاید اینجا در دل من جا نبود
من دعا کردم برای آمدن
ولی دستان تو بالا نبود
باز هم گفتی که فردا می رسی
کاش روز آمدن فردا نبود